ماشین, کانال تلگرام داستان س مهبل
دختر به ارگاسم روشن از ماشین ، که او را به بهشت هفتم برگ بود. من سکوت کردم ، و لباس کوچکم را با دست و پا زدن گذاشتم ، آنها را با چربی لود کردم و چیزی کاملا مکانیکی به من دادم. با شروع انقلاب ، این دستگاه ها وارد مراحل اولیه شدند و به سرعت بر کل واژن غلبه کانال تلگرام داستان س کرده است.